رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

گفتگوی مامان و دخترش

مامانی می خوام یه ذره از حرفهایی که با هم می زنیم (البته بیشرش شعره) رو برات بنویسم.اینم یه جور گفتگو بین من و توست: 1 -مامان مژگان: یه دختر دارم رها : شا نره (همون شاه نداره) مامان مژگان: صورتی داره رها: ما نره (همون ماه نداره) مامان مژگان: به کس کسونش رها : میدم (البته منظورت همون نمی دمه) مامان مژگان: به همه کسونش  رها : میدم.   2 -مامان مژگان: انگشت شستم تو کجایی رها : مَ ایجام (یعنی من اینجام) مامان مژگان: از خدا براتون روزه خیلی خوبی رها : مَ می خوام (یعنی من می خوام)   3 -مامان مژگان: یه روز یه آقا خرگوشه رفت دنبال  رها: بچ موشه (بچه...
23 ارديبهشت 1392

18ماهگی

دختر گل مامان شده یک سال و نیمه .نمی تونم بگم که این مدت چطور گذشت،اما بهترین روزهای زندگی من و باباجون با حضور تو ، رقم خورد. من به خوذم می بالم که دختر ناز و باهوشی مثل تو دارم. و از خدا بی نهایت  سپاس گذارم که این فرشته کوچولو رو به ما داده،امیدوارم لایق و شایسته  داشتن تو باشیم. عزیز دلم بردمت کنترل قدو وزن،خدا رو شکر همه چی خوب بود. نمودار رشدت صعودی بود.قد: 8 2cm وزن: 10.5 کیلو خداروشکر. دخترم کلی کلمه های جدید یاد گرفته و دایره لغاتش داره هر روز بزرگتر از  روزهای قبل میشه.دیگه خیلی از کلمات رو می تونی بگی ،اما هروقت خودت  دوست داشته باشی ، نه هر وقت که ما بخواهیم....
13 ارديبهشت 1392

نوروز1392

دختر قشنگم عید اومده ، و ما در کنار هم یک سال جدید دیگه رو آغاز کردیم.امیدوارم این سال جدید هم یک سال پر از موفقیت و خوشبختی برای همه ی عزیزانمون و ما باشه. دخترم تو این یک سال خیلی تغییر کردی ، خیلی بزرگتر شدی ، تو سال 91 چهار دست و پا رفتن ، راه رفتن ، حرف زدن رو یاد گرفتی و دندونات به جز دندونای نیشت همه در اومد.تغییرات بزرگ و قشنگی بود.با همشون من و بابا کلی ذوق کردیم و خوشحال شدیم. خدارو شکر که با وجود تو ،خوشبختی بزرگی نصیب ما شد .امیدوارم همیشه سلامت و خوشحال و خوشبخت باشی و مایه افتخار ما. امسال عید نتونستیم بریم مسافرت.فقط 2 روز قبل از سال تحویل،رفتیم خونه ی پدرجون ،حدود 10روز اونجا بودیم ،بعد برگشتیم تهران که عمه م...
7 ارديبهشت 1392
1