گفتگوی مامان و دخترش
مامانی می خوام یه ذره از حرفهایی که با هم می زنیم (البته بیشرش شعره) رو برات بنویسم.اینم یه جور گفتگو بین من و توست: 1 -مامان مژگان: یه دختر دارم رها : شا نره (همون شاه نداره) مامان مژگان: صورتی داره رها: ما نره (همون ماه نداره) مامان مژگان: به کس کسونش رها : میدم (البته منظورت همون نمی دمه) مامان مژگان: به همه کسونش رها : میدم. 2 -مامان مژگان: انگشت شستم تو کجایی رها : مَ ایجام (یعنی من اینجام) مامان مژگان: از خدا براتون روزه خیلی خوبی رها : مَ می خوام (یعنی من می خوام) 3 -مامان مژگان: یه روز یه آقا خرگوشه رفت دنبال رها: بچ موشه (بچه...